احکام مبطلات روزه‏

س 795: آيا تبعيت از اهل سنت در وقت افطار روزه در مراسم عمومى و مجالس رسمى و غير آن، جايز است؟ اگر مکلّف تشخيص دهد که اين متابعت از موارد تقيه نيست و دليلى براى التزام به آن وجود ندارد، وظيفه‏اش چيست؟

ج: تبعيت از ديگران در افطار روزه بدون احراز دخول وقت افطار، جايز نيست، و اگر از موارد تقيه باشد افطار جايز است، ولى روزه آن روز قضا دارد، و جايز نيست به‌طور اختيارى افطار نمايد مگر بعد از آنکه داخل شدن شب و پايان يافتن روز را با يقين حسى و يا با حجت شرعى احراز نمايد.

س 796: اگر روزه‏دار باشم و مادرم مرا وادار به خوردن غذا يا نوشيدن کند، آيا روزه‏ام باطل مى‏شود؟

ج: خوردن و آشاميدن روزه را باطل مى‏کند، هرچند بر اثر درخواست و اصرار شخص ديگرى باشد.

س 797: اگر چيزى به زور وارد دهان روزه دار شود و يا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آيا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ اگر وادار به باطل کردن روزه‏اش شود، مثلاً به او بگويند که اگر روزه‏ات را نخورى، ضررى به خودت يا مالت وارد مى‏سازيم، او هم براى دفع اين ضرر غذا بخورد، آيا روزه‏اش صحيح است؟

ج: روزه شخص روزه دار با داخل شدن چيزى در حلقش بدون اختيار و يا با فرو بردن سرش به همان صورت به زير آب باطل نمى‏شود، ولى اگر خودش بر اثر اکراه ديگرى مرتکب مفطرى شود، روزه‏اش باطل خواهد شد.

س 798: اگر روزه دار جاهل باشد به اينکه تا به حد ترخص نرسيده، نبايد قبل از زوال افطار کند، و قبل از حد ترخص به اين اعتبار که مسافر است، افطار نمايد، روزه اين شخص چه حکمى دارد؟ آيا قضا بر او واجب است يا حکم ديگرى دارد؟

ج: در فرض مرقوم، روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند لکن اگر از حکم مسأله، غافل بوده کفّاره ندارد.

س 799: هنگامى که مبتلا به بيمارى زکام بودم، مقدارى از اخلاط سر و سينه در دهانم جمع شده بود که به جاى بيرون انداختن، آن را فرو بردم، آيا روزه‏ام صحيح است يا خير؟ در بعضى از روزهاى ماه مبارک رمضان در منزل يکى از اقوام بودم که بر اثر زکام و خجالت و حيا مجبور شدم با خاک، تيمم بدل از غسل واجب بکنم و تا نزديک ظهر غسل نکردم. اين کار براى چند روز تکرار شد، آيا روزه‏ام در آن روزها صحيح است يا خير؟

ج: فرو بردن اخلاط سر و سينه ضررى به روزه نمى‏رساند، ولى اگر به فضاى دهان رسيده باشد بنا بر احتياط واجب بايد از فرو بردن آن خوددارى نمايد، و اما ترک غسل جنابت قبل از طلوع فجرِ روزى که مى‏خواهيد روزه بگيريد و انجام تيمم بدل از غسل به جاى آن، اگر به خاطر عذر شرعى باشد و يا تيمم در آخر وقت و به خاطر تنگى آن باشد، موجب بطلان روزه نيست و روزه شما با تيمم صحيح است. در غير اين صورت، روزه شما در آن روزها باطل است.

س 800: من در معدن آهن کار مى‏کنم که طبيعت آن اقتضا مى‏کند هر روز داخل معدن شده و در آن کار کنم و هنگام استفاده از ابزار کار غبار وارد دهانم مى‏شود، بقيه ماههاى سال هم به همين صورت بر من مى‏گذرد، تکليف من چيست؟ آيا روزه من در اين حالت صحيح است؟

ج: فرو بردن غبار غليظ هنگام روزه بنا بر احتياط واجب موجب باطل شدن آن است و بايد از آن پرهيز نمود، ولى مجرد داخل شدن غبار در دهان و بينى بدون اينکه به حلق برسد، روزه را باطل نمى‏کند.


کفّاره روزه و مقدار آن‏

س 801: آيا دادن پول يک مدّ طعام به فقير تا با آن غذايى براى خودش بخرد، کافى است؟

ج: اگر اطمينان داشته باشد که فقير به وکالت از او طعام خريده و سپس آن را به عنوان کفّاره قبول مى‏کند، اشکال ندارد.

س 802: اگر شخصى وکيل در غذا دادن به عده‏اى از مساکين شود، آيا مى‏تواند اُجرت کار و پختن غذا را از اموالى که به عنوان کفّاره به او داده شده است، بردارد؟

ج: مطالبه اجرت کار و پخت غذا براى وى جايز است، ولى نمى‏تواند آن را بابت کفّاره حساب نمايد و يا از اموالى که بايد به عنوان کفّاره به فقرا داده شود، بردارد.

س 803: زنى به علت باردارى و نزديکى وقت زايمان، نمى‏تواند روزه بگيرد و مى‏داند که بايد آنها را بعد از زايمان و قبل از ماه رمضان آينده قضا نمايد، اگر به‌طور عمدى يا غيرعمدى تا چند سال روزه نگيرد، آيا فقط کفّاره همان سال بر او واجب است يا آنکه کفّاره تمام سالهايى که روزه را به تأخير انداخته، واجب است؟

ج: فديه تأخير قضاى روزه ماه رمضان هرچند به مدت چند سال هم به تأخير افتاده باشد، يکبار واجب است و آن عبارت است از يک مدّ طعام براى هر روزى، و فديه هم زمانى واجب مى‏شود که تأخير قضاى روزه ماه رمضان تا ماه رمضان ديگر بر اثر سهل‌انگارى و بدون عذر شرعى باشد، ولى اگر به خاطر عذرى باشد که شرعاً مانع صحّت‏ روزه است، فديه‏اى ندارد.

س 804: زنى به علت بيمارى از روزه گرفتن معذور است و قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آينده هم نيست، در اين صورت آيا کفّاره بر او واجب است يا بر شوهرش؟

ج: اگر افطار روزه ماه رمضان از جهت بيمارى و تأخير قضاى آن هم از جهت ادامه بيمارى بوده است، براى هر روز يک مدّ طعام به عنوان فديه بر خود زن واجب است و چيزى بر عهده شوهرش نيست.

س 805: شخصى ده روز روزه بر عهده دارد و در روز بيستم شعبان شروع به روزه گرفتن مى‏کند، آيا در اين صورت مى‏تواند عمداً روزه خود را قبل يا بعد از زوال، افطار کند؟ در صورتى که قبل يا بعد از زوال افطار نمايد، چه مقدار کفّاره دارد؟

ج: در فرض مذکور افطار عمدى براى او جايز نيست و اگر عمداً افطار کند، در صورتى که قبل از زوال باشد، کفّاره‏اى بر او واجب نيست و اگر بعد از زوال باشد، کفّاره بر او واجب است که عبارت است از غذا دادن به ده مسکين، و در صورت عدم تمکن، واجب است سه روز روزه بگيرد.

س 806: زنى در دو سال متوالى در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ايام را نداشته است، ولى در 

حال حاضر توانايى روزه گرفتن را دارد، حکم او چيست؟ آيا کفّاره جمع بر او و اجب است يا فقط قضاى آن را بايد به جا آورد؟ تأخير او در قضاى روزه چه حکمى دارد؟

ج: اگر بر اثر عذر شرعى روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و اگر عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنين يا کودکش بوده، بايد علاوه بر قضا، براى هر روز يک مد طعام به عنوان فديه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعى به تأخير انداخته، فديه ديگرى هم بر او واجب است يعنى بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.

س 807: آيا رعايت ترتيب بين قضا و کفّاره، در کفّاره روزه واجب است يا خير؟

ج: واجب نيست.


قضاى روزه‏

س 808: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموريت دينى بر عهده‏ام مى‏باشد، وظيفه من چيست؟ آيا قضاى آنها بر من واجب است؟

ج: قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.

س 809: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجير شود و بعد از زوال افطار کند، آيا کفّاره بر او واجب است يا خير؟

ج: کفّاره بر او واجب نيست.

س 810: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظيفه دينى در مسافرت هستند و به همين دليل نمى‏توانند روزه بگيرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخير، بخواهند روزه بگيرند، آيا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟

ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشند، قضاى روزه‏هايى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نيست براى هر روزى يک مدّ طعام فديه بدهند، هرچند احتياط در جمع بين قضا و فديه است. ولى اگر تأخير در قضاى روزه به خاطر سهل‏انگارى و بدون عذر باشد، جمع بين قضا و فديه بر آنها واجب است.

س 811: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصميم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانايى قضاى همه روزه‏هاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّاره‏هايش را بپردازد، آيا صحيح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟

ج: قضاى روزه‏هاى فوت شده در هيچ صورتى ساقط نمى‏شود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مى‏طلبم)».

س 812: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّاره‌هايى که بر من واجب شده بود روزه بگيرم و يا به مساکين اطعام نمايم و در نتيجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن يا اطعام نمودن دارم، وظيفه‏ام چيست؟

ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نيست گر چه احتياط مستحب آن است که انجام داده شود.

س 813: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آينده قضاى روزه‏هايش را به تأخير اندازد، چه حکمى دارد؟

ج: فديه تأخير قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمى‏شود.

س 814: فردى که به مدت صدو بيست روز روزه نگرفته، چه وظيفه‏اى دارد؟ آيا بايد براى هر روز شصت روز روزه بگيرد؟ و آيا کفّاره بر او واجب است؟

ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير و يا دادن شصت مد طعام به شصت مسکين که سهم هر کدام يک مدّ است.

س 815: تقريباً يک ماه روزه گرفته‏ام به اين نيت که اگر روزه‏اى بر عهده‏ام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزه‏اى بر عهده‏ام نيست به قصد قربت مطلق باشد، آيا اين يک ماه روزه به حساب روزه‏هاى قضايى که بر ذمّه دارم، محسوب مى‏شود؟

ج: اگر به نيت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بوده‏ايد، اعم از روزه قضاء يا مستحبى، روزه گرفته‏ايد و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مى‏شود.

س 816: کسى که نمى‏داند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگيرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آيا به عنوان روزه قضا محسوب مى‏شود؟

ج: روزه‏هايى را که به نيت استحباب گرفته به جاى روزه قضايى که بر عهده‏اش هست، محسوب نمى‏شود.

س 817: نظر شريف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزه‏اش را افطار کرده، چيست؟ آيا فقط قضا بر او واجب است يا اينکه کفّاره هم بايد بدهد؟

ج: اگر به سبب بى‌اطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند ـ مثل اينکه نمى‌دانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنيها روزه را باطل مى‌کند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.

س 818: کسى که در اوائل سن تکليف بر اثر ضعف و عدم توانايى، نتوانسته روزه بگيرد، آيا فقط قضا بر او واجب است يا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟

ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نيز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگيرد مريض شود، فقط قضاى روزه‏ها بر عهده او مى‏باشد.

س 819: کسى که تعداد روزهايى که روزه نگرفته و مقدار نمازهايى را که نخوانده نمى‏داند، وظيفه‏اش چيست؟ کسى هم که نمى‏داند روزه‏اش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و يا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟

ج: جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزه‏هايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.

س 820: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در يکى از روزها براى خوردن سحرى بيدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثه‏اى براى او اتفاق بيفتد و روزه را افطار کند، آيا يک کفّاره بر او واجب است يا کفّاره جمع؟

ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد.

س 821: اگر شک کنم در اينکه اقدام به گرفتن قضاى روزه‏هايى را که بر عهده‏ام بوده، کرده‏ام يا خير تکليف من چيست؟

ج: اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مى‏شود، روزه قضاء بگيريد.

س 822: کسى که هنگام بلوغ فقط يازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و يک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمى‏دانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟

ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، بايد علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اينکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و يا جاهل به آن باشد.

س 823: اگر پزشک به بيمارى بگويد که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگيرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخيص خود اشتباه کرده است، آيا قضا و کفّاره بر او واجب است؟

ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امين و يا از منشأ عقلايى ديگر، خوف از ضرر پيدا کند و روزه نگيرد، فقط قضا بر او واجب است.


مسائل متفرقه روزه‏

س 824: اگر زنى در حال روزه نذرى معيّن حيض شود، چه حکمى دارد؟

ج: روزه با عارض شدن حيض باطل مى‏شود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.

س 825: شخصى از اول ماه رمضان تا بيست و هفتم ماه را در وطن خود (بندر ديّر) روزه گرفته و در صبح روز بيست و هشتم به دبى مسافرت کرده و در روز بيست و نهم به آنجا رسيده و متوجه شده که در آنجا عيد اعلام شده است، او اکنون به وطن خود برگشته، آيا قضاى روزه‏هايى که از وى فوت شده، واجب است؟ اگر يک روز قضا نمايد، ماه رمضان نسبت به او بيست و هشت روز مى‏شود و اگر بخواهد دو روز قضا کند، روز بيست و نهم در جايى بوده که در آنجا عيد اعلام شده بود، اين شخص چه حکمى دارد؟

ج: اگر اعلان عيد در روز بيست و نهم در آن مکان، به نحو شرعى و صحيح باشد، قضاى آن روز بر او واجب نيست، ولى با فرض اينکه افق دو محل يکى بوده اين امر کشف مى‏کند که يک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضاى روزه‏اى را که يقين به فوت آن دارد، بجا آورد.

س 826: اگر روزه‏دارى هنگام غروب در سرزمينى افطار کرده باشد و سپس به جايى مسافرت کند که خورشيد در آن هنوز غروب نکرده است، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ آيا تناول مفطرات براى او در آنجا قبل از غروب خورشيد جايز است؟

ج: روزه او صحيح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشيد با فرض اينکه در وقت غروب در سرزمين خود افطار کرده، براى او جايز است.

س 827: شهيدى به يکى از دوستانش وصيت نموده که احتياطاً از طرف وى چند روز روزه قضا بگيرد، ولى ورثه شهيد به اين مسائل پايبند نيستند و طرح وصيت او هم براى آنها ممکن نيست و روزه گرفتن هم براى دوست آن شهيد مشقت دارد، آيا راه حل ديگرى وجود دارد؟

ج: اگر آن شهيد به دوست خود وصيت کرده که خودش شخصاً براى او روزه بگيرد، ورثه او در اين مورد تکليفى ندارند، و اگر براى آن فرد روزه گرفتن به نيابت از شهيد مشقت دارد، تکليف از او ساقط است.

س 828: من فردى کثير الشک هستم و يا به تعبير دقيق‏تر زياد وسوسه مى‏شوم، و در مسائل دينى به‌خصوص فروع دين زياد شک مى‏کنم، يکى از موارد آن اين است که در ماه رمضان گذشته شک کردم که آيا غبار غليظى که وارد دهان من شده آن را فرو برده‏ام يا خير؟ و يا آبى را که داخل دهانم کردم، خارج کرده و بيرون ريختم يا نه؟ در نتيجه آيا روزه من صحيح است يا خير؟

ج: روزه شما در فرض سؤال محکوم به صحّت‏ است و اين شکها اعتبارى ندارند.

س 829: آيا حديث شريف کساء را که از حضرت فاطمه زهرا(سلام‌اللّه‌عليها) نقل شده، حديث معتبرى مى‏دانيد؟ آيا نسبت‌دادن آن در حالت روزه به حضرت زهراى مرضيه(سلام‌اللّه‌عليها) جايز است؟

ج: اگر نسبت دادن آن به‌صورت حکايت و نقل از کتابهايى باشد که آن را نقل کرده‏اند، اشکال ندارد.

س 830: از بعضى از علما و غير آنان شنيده‏ايم که اگر انسان هنگام روزه مستحبى به خوردن غذا دعوت شود، مى‏تواند آن را قبول کرده و مقدارى از غذا ميل کند و با اين کار روزه‏اش باطل نمى‏شود، بلکه ثواب هم دارد اميدواريم نظر شريف خود را در اين‌باره بيان فرماييد.

ج: قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏سازد.

س 831: دعاهايى مخصوص ماه رمضان به‌صورت دعاى روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت‏ شان چه حکمى دارد؟

ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبيت باشد، اشکال ندارد.

س 832: شخصى قصد داشت روزه بگيرد، ولى براى خوردن سحرى بيدار نشد، لذا نتوانست روزه بگيرد. آيا گناه روزه نگرفتن او به عهده خود وى است يا کسى که او را بيدار نکرده است؟ اگر فردى بدون سحرى روزه بگيرد، آيا روزه‏اش صحيح است؟

ج: در اين مورد چيزى بر عهده ديگران نيست، و روزه بدون خوردن سحرى هم صحيح است.

س 833: روزه روز سوم ايام اعتکاف در مسجدالحرام، چه حکمى دارد؟

ج: اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه مکرّمه نمايد و يا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگيرد، بر او واجب است بعد از اينکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند. ولى اگر قصد اقامت و يا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحيح نيست و با عدم صحّت‏ روزه، اعتکاف هم صحيح نيست.